فیک تهیونگMy love پارت 9

فیک تهیونگMy love پارت 9 ا.ت:الان یه هفته از دعوا منو تهیونگ میگذره بچه ها خیلی تلاش کردن تا ما رو آشتی بدن ولی ما دوتا بچه لجباز و تخس بودیم ساعت 6 عصر بود که درو خدمتکار رفت درد باز کرد و بعدش آوند و رو به هم گفتعلامت ا.ت#علامت خدنتکار؟#کی بود؟یه نفر اومدن و بهم ی نامه دادن بفرمائید#ممنون میتونی بریخدمتکار رفت منم نام رو باز کردم از طرف شرکت دانشگاه بود ما رو به یه مهمونی دعوت کرده اونم امشب بودن تنها منو تهیونگ یعنی فاک ب این شانس وایسا ولش کن ار لج تهیونگ قبولش میکنم و می رمساعت 7:50تهیونگ اومد نام و ر انداختم جلوش (چه پررو-_-)علامت تهیونگ@علامت ا.ت#@این دیگه چیه#کوری نامست دیگه@میدومم نامس نامه کیه؟#باز کم ببین دیگه آه چقدر حرف میزنی (ا.ت واقعا بی ادبی-_-)@-_-تهیونگ نامه رو باز کردو خواند@من نمیرم#خو ب من چه من که می رم@چی تنهایی#نه دو سه تا هم بادیگارد با خودم میبرم مگه چی میشه تنهایی برم مگه منو ترور میکنن@عمرا بزارم تنها بدی منم میام#یااااا تهیونگاااتهیونگ بدون اینکه حرفی بزن رفت بالارو پله ها ایستاد و گفت@برو حاظر شو دیگه و اس چی نشستیمنم رفتم بالا زود دوش گرفتم و اوندم بیرون مهمونی ساعت 10:10بودو الان ساعت 8:5 بود پس یه ساعت وقت داشتم رفتم جلو اینه اول موهامو سشکار کشیدم و گذاشتم باز بمونه بعد نشستم به صورتم یه نگاهی انداختم چه فیس جذابی (این منم:/)اول ضد آفتاب زدم بعد کرم پودر و بعدش یه خط چشم گربه ای کشیدم سایه سه رنگ زدم رژ گونه صورتی و یه رژ قرمز براق ارایشم تموم شد اول به موهام اتو کشیدم بعد فرق وسط کردم و پایین موهامو بابایی کردم یه لباس باز انتخاب کردم تا تهیونگ حسودی کنه(روانی:/)یه نیم تنه چرم قرمز که کمرش کاملا باز بود و یه زیپ کوچیک داشت یکم از شکاف س